صرفا برای خودم
انسان موجودی از جمع تضادهاست. ویژگی های تاریک و روشن، بد و خوب. برای مثال تکبر و فروتنی
این ویژگی های متضاد کارکردهای متفاوتی دارند ازجمله تکبر یک کارکرد تدافعی است. همچنین بواسطه ویژگی های تاریک جنبه های روشن شناخته می شوند. تعادل این تضادها و وحدت این کثرتها انسان را متعالی می کند. همانطور که افتادن در شکاف بین این تضادها یا حرکت به سمت تاریکی ها می تواند باعث سقوط او شود.
تکبر در ما خود را به صورت بزرگ منشی یا اعتماد به نفس بیش از حد نشان دهد. اما نمودی است از “تعلق خاطر شدید ما” به
بزرگتر بودن از دیگران
مهم تر بودن
دارا بودن علم بیشتر
تجربه بیشتر
سیاستمدار تر بودن
فراقانونی بودن
پولدارتر بودن
قدرت مدیریت بیشتر
و ……
ولی تکبر در واقع جبران آن چیزی است که فکر می کنیم فاقد آن هستیم. در عمل این ویژگی، ریشه در ترس و بی کفایتی ما دارد.
از آنجا که به شدت احساس کوچکی و بی اهمیتی می کنیم ناگزیر هستیم خود را باد کنیم تا نشان دهیم براستی خاص هستیم و از دیگران متفاوتیم.
در کارکرد تدافعی آن، تکبر ما را سوق می دهد به سوی آگاه تر شدن و محرکی است برای دستیابی به موفقیت بیشتر.
در کارکرد تاریکی- روشنی آن، ضعف های مان را آشکار می¬کند. نقاط ضعف ما دقیقا همان خصوصیاتی است که به صورت مبالغه آمیز خود را در آن قدرتمند و توانا نشان می¬دهیم. برای بهره برداری از این آشکارساز باید فروتنی لازم برای پذیرش آن نقاط ضعف را داشته باشیم.
موارد زیر نشانه هایی از سوق یافتن ما به سمت تاریکی کبر است:
دیگران فرودست ما هستند
مقررات و قوانین برای ما وضع نشده
حق به جانب خود دانستن در همه موارد
هرآنچه بخواهیم را می توانیم به دست آوریم و هر آنچه را نخواهیم مورد تردید قرار می¬دهیم
به خود اجازه می دهیم با گفتار یا رفتار و حتی جدی بودنمان دیگران را مسخره کنیم
با وجود اینکه شواهدی از اشتباه اعتقادات ما به ما می رسد ولی بر آن اعتقادات اصرار بورزیم
کمک نخواستن از دیگران
چرا فلانی مطلب به این سادگی را نمی¬فهمد
فلانی در برابر من کم می آورد
من این کار را کردم چون توانایی آن را داشتم
بیشترین دانش نزد ماست
لاف زدن
استفاده بیش از حد از کارکرد تدافعی تکبر روز به روز بر ضخامت این دیوار دفاعی می افزاید تا جایی که دیگر ضعفهای خود را نبینیم و اجازه نمی دهیم از دنیای بیرون اندیشه ای به ذهنمان راه یابد.
از طریق فروتنی می توانیم حسن نیت دیگران را دریابیم و از تفاوت هایمان شادمان شویم.
فروتنی توانایی ما را در گوش سپردن به خودمان و دیگران تقویت می کند.
با تعادل تکبر بوسیله فروتنی دیگر لازم نیست لاف زنی های بی مورد داشته باشیم. دیگر ناچار نیستیم دیدگاه خود و دیگران را به اجبار تغییر دهیم. فروتنی این امکان را فراهم می کند که انرژی صرف شده برای اثبات برتری خود را ذخیره کنیم. آزاد و رها شویم و ساده تر زندگی کنیم و بر مسولیت خود متمرکز شویم.
فروتنی این امکان را فراهم می کند تا هنگام رنج و سرگشتگی، برای کسب حمایتی که به آن نیاز داریم تقاضای کمک کنیم.
فروتنی ما را از افتادن در دام “خود را محق دانستن” و “داوری دیگران” رهایی می بخشد و به ما اجازه می هد به دیگران بپیوندیم.
When “I” is replaced with “WE”, Illness becomes Wellness.
پاسخی بگذارید